پوهنیار بشیر مومن
مدت شده که ویروس کرونا جهان را به لرزه در آورده وبه یک درد بی درمان مبدل گردیده که فهم علمی بشرهنوز قادر به شناخت کامل آن نیست.این حالت پریشان و ترس کرونایی تمامی اهرم های جامعه را به لرزه درآورده است واقتصاد را فلج کرده است.
علمای طب باورمند اند که کرونا نوعی ویروس تاجدار است که باعث امراض تنفسی شدید میگردد. کرونا ازفامیل کلان ویروس های است که میتواند حیوانات وانسانها را کسل بسازد. تاکنون تعداد ازین ویروس ها ی که شناخته شده اند ؛ موجب اختلال در دستگاه تنفسی میشوند؛ از سرماخوردگی تا ابتلا به بیماریهای شدیدتری مثل سندروم ( مجموعه ای از نشانه یا نشانه ها که مرض خاصی را مشخص می کنند یا نشان می دهند. ) تنفسی خاورمیانه (مرس-MERS) و سندروم تنفسی حاد (سارس-SARS) متغیر هستند. سارس همان سندرم حاد تنفسی و مرس نوعی از کرونا است که اولین بار ابتلا به آن در منطقه مدیترانه دیده شد. در واقع مرس و سارس یعنی مرحله نهایی حاد تنفسی و نارسایی ریوی که ناشی از ویروسهای تنفسی است.
این ویروس که درین اواخر کشف شده است عامل ابتلا به بیماری کووید-19 است.سازمان صحت جهانی نام (COVID-19) را برای ویروس کرونابرگزید. بقول ریس سازمان حهانی صحت آدهانوم: کووید 19 این امتیاز را دارد که به مکانی خاص یا حیوانی خاص اشاره نمی کند و فهم آن در مقایسه با نام قبلی بهتر و راحت تر است. در این نامگذاری CO مخفف Corona، VI مخففVirus و D مخفف Disease به معنای بیماری است. این ویروس نوظهور و بیماری ناشی از آن، تا قبل از شروع طغیان اخیر در دسامبر سال 2019 در شهر ووهان،کشور چین، ناشناخته بود.
براین بنیاد در یازدهم مارچ۲۰۲۰ میلادی کرونا از طرف سازمان صحت جهانی WHO پاندمیک (Pandemic ) شناخته شد. مفهموم آن این است که این بیماری یک اپیدمی جهانی است که در مناطق بسیار وسیع و گسترده ایی از آدم به آدم انتقال پیدا می کند. این ویروس علاوه بر بیماریهای فوق مسبب بیماری خطرناک روانی ترس است ک بر تمام جوانب زندگی اجتماعی انسان تاثیر منفی میگذارد! ازین رو موضوع یحث ما اثرات منفی کرونا بر جامعه است . کرونا یک ویروس عامل بیماری است ولی شیوع و گسترش آن در کل جهان به گونهای نبود که مساله فقط در سطح طبی و صحت باقی بماند. به سرعت اقتصاد، سیاست و فرهنگ را تحت تأثیر قرار دارد. اما قبل از همه منشاء ویروس کویید ۱۹ هر چیزی باشد در هر نقطهای که باشد اگر تولید بشر باشد ویا نباشد دلیل شیوع آن تکنالوژی و سبک زندگی ماست. درغیر آن خود ویروس که بهخودیخود دشمن بشریت نیست. شیوع آن بشریت را رنج میدهد. خود ویروس هم که نشر نمی شود بلکه این روند زندگی مدرنیته و جهانی شدن است که ویروس را از یکمنزلی در اوهان چین ،وارد پنچ قاره جهان میسازد .جامعهشناسان از جمله پیروان ماکس وبر (Karl Emil Maximilian "Max" Weber) باور داشتند که که انسان روزبهروز عاقل میشود و عاطفه در آن کمتر میشود، جریان عاطفی و احساسات انسان جای خود را به عقلانیت میدهد.اما مناسبات جامعه بشری آن قدر مغلق است که این نظریه نمیتواند تا آخر تحولات جامعه بشری را توضیح دهد، بلاخره جامعهشناسان بعدی مانند پیتر لودویگ برگر (Peter L. Berger) وجامعهشناس دیگر آمریکایی ستیو اینگلهارت (Steve Englehart)؛ گفتند که.
اینطور نیست که دنیا به طور خطی افسونزدایی و سکولار میشود و یک دنیای کاملاً عقلانی را پیش رو خواهیم داشت و دین روی هم رفته عقبنشینی کند، بلکه تحقیقات و مطالعات نشان میدهد که بشر روزبهروز عقلانیتر شود و اتفاقاً در انسان وجوه غیرعقلانی نیز همچنان وجود دارد.
در شرایط کرونا می بینیم که مردم به سحر وجادو وملا وبلا ،به تعویض، به برخی از رازهای دیگر بیشتر گرایش می نمایند.به ویژه در کشورما افغانستان که در لایههای زیرین و ناخودآگاه فرهنگیاش یک نوع تقدیرگرایی نهفته است. آنها چهار لایه را ذکر میکند؛ لایه اول مسئلهها، لایه دوم سیستمها، لایه سوم جهانبینیها و گفتمان است که سیستمها از آنها به وجود میآیند. لایه چهارم اسطورهها و استعارههاست که پشت لایه سوم است.برای اینکه بتوانیم آینده یک جامعه را بررسی کنیم، باید لایه چهارم را تحلیل کنیم که همان استعارهها و اسطورههای یک جامعه است که در اعماق دیرینتر لایههای اجتماعی نهفته است.چون آنها نهفته هستند و به نحوی در آینده یک جامعه ظاهر میشوند. ما در لایههای عمیق اجتماع ما استعارهها و اسطورههای دینی داریم که نهفته هستند و در شرایط خاصی فعال میشوند و در زندگی حضور پیدا کرده و تأثیرگذار میشوند. یکی از شرایطی که اینها فعال میشوند شرایط سخت است.زمانیکه مشکلات مانند سیل، بیماری، فقر و بحران به وجود میآید که زندگی انسان یرباد میشود و درهم میشکند همان لایه هی نهفته فعال میشوند. در چنین شرایطی به تعبیر «اینگلهارت» امنیت حیاتی انسان لطمه میبیند. بر عکس رشد ترقی وتعالی باعث میگردد دکان جادوگران و دین فروشان بسته شود ، مردم احساس قدرت میکنند و زندگیشان رونق می یابد و به پیش میرود، اما وقتی اینها شکست میخورد و لطمه میبیند، امنیت وجودی لطمه میبیند. دانشمندان فوق معتقد است که در چنین وضعیتی فرصت برای بازخیز دین به وجود میآید. بدین ترتیب کرونا نه تنها ترس و وحشت درونی انسانها را از خطرات ناشناخته عیان کرده است بلکه خورد ترین رازهای درونی و قاعده ها و عقاید افراد را به چالش کشیده است. چنانکه در این دهکده در هم تنیده جهانی و در عصر علم و تکنالوزی پیشرفته قرن بیست و یکم، بدبختانه جمعیت کثیری نسبت به اینگونه پاندمیهای جهانگیر، اما قابل درک و توجیه پذیر از نظر علمی، همانگونه فکر میکنند که اسلاف ما در قرون وسطاء در مقابل طاعون فکر میکردند که آخر دنیا فرا رسیده است. عدهای نیز قصدا یا عوامفریبانه برای پیشبرد مقاصد سیاسی خویش با تمسک به توهم و توطئه چینی آن را به شیاطین و اجنه و ارواح خبیثه یا غضب خداوند، و حتی به مکر دشمنان خود نسبت میدهند، تا توجیهای باشد اگرچه کرونا بشدت خطرناک و مهلک است، و فاصله گذاریهای اجتماعی محو خواهد شد؛ ولی از بخت بد فاصلههای ذهنی پس مانده از قرون وسطاء و علم مدرن قرن ٢١ همچنان باقی خواهد مانند. ازین رو تا زمانیکه مرز میان علم خرافات واضح نگردد مداری ها وشیاطین در قالب علم در برابر همه موضوعات مانند کرونا اذهان عامه را در اختیار خود خواهد داشت! دانشمندان معتقد اند ،اگر جامعه را از نگاه جامعه شناسی تاریخ زیر زره بین قراردهیم ؛ سه مرحله را می بینیم :مرحله اول: پیش صنعتی ویا پیش مدرنیتهمرحله دوم:مدرنیته و یا صنعتیمرحله سوم: جامعه خطر یا اضطراب و یا پسا مدرنیتهبرای مطالعه هر فازتاریخی ، از چهار متغیر استفاده میکنیم. ۱-نوع خطر در هر مرحله ۲-نقش افراد در پیدایی خطرها در هر مرحله ۳-دامنه و قدرت تخریب این خطرات ۴-مسئولیت انسانها در قبال این خطرات!ول:نوع خطردر جامعه پیش صنعتی خطرات عمدتاً ناشی از طبیعت هستند مثل سیل،زلزله، بیماریهای ویرانگر و… ولی در جامعه مدرنیته ،بشر توانست جلوی خطرات طبیعی را تا حدی بگیرند و خطراتی چون رانندگی ،سقوط طیاره،آتشسوزی ،جنگ ،خطرات و پرابلمهای ناشی از کار جایگزین آنها شده است.درمرحله سوم یعنی جامعه خطر و اضطرابی ،خطرات بر ما تحمیل میشوند. مولد آنها هم همین مصنوعات بشری و تکنالوژی ها و ادوات صنعتی هست. در مورد تکنالوژی مارتین هایدِگِر المانی بزرگترین فیلسوف قرن بیستم (Martin Heidegger) سالها پیش به ما هوشدار داده بود که تکنالوژ ماهیتی دارد که خنثی نیست خود را تسلیم محض این ارابه ننماییم. چون بعدها به نقطهای میرسیم که همانند اسیری دربند آن خوا هیم شد که نه راه پس داریم و نه راه پیش.دوم:نقش فرد و انساندر مرحله پیش از صنعتی ،چون تمام وقایع با منطق جادو و ارواح تحلیل میشوند پس افراد در پیدایش یا رفع خطرها هیچ کاره است. ولی در عصر مدرنیته ، بشر برای غلبه بر حوادث و خطرات ،کشفیاتی دارد. واکسین برای مقابله با امراض،کیسه هوا و کمربند برای جلوگیری از خطرات تصادف، گذاشتن سیستمهای ایمنی در طیارات و ریل ها و موترها و کارخانهها و……
اما در جامعه خطر یا اضطرابی ،کنترل بشر به حداقل میرسد.مثل حادثه چرنوبیل ،یا همین کرونا که دست تکنالوژی در مواجهه با آن ها کاملا بسته است ؛ نه دارویی بر آن شفاست و نه جادوی .
باید گفت که خطرات در مرحله پیش صنعتی فقط یک منطقه یا کشور را نابود میکرد و تمام میشد ولی در مرحله صنعتی این خطرات محدود به یک فضای خاص و یا تجمعات خاص میشود برعکس در مرحله جامعه خطر و اضطراب کل دنیا را هدف قرار میدهد. درهمچوجامعه افراد هیچ اختیاری ندارند وفقط اسیر خطرات هستند.برخلاف در مرحله جامعه صنعتی ،برای هر چیزی تخصصی وضع گذاشتند. هیچکس در کار کسی دخالت نمیکند. مثلاً هر فرد به میل خود میتواند نظافت ومواد ضد بکتریا اشتفاده مند ویاخیر . میتواند میتواند منظم دستان خورا بشوید ویا نی وغیره
به عبارتی ، همه درمبارزه هستیم. این جنگ برخلاف جنگهای دیگر ،کشور مقابلی وجود ندارد. همه ملل ،کل بشریت در برابر یک ویروس کرونا موضع گرفتند. باید در همجو مسایل از سر فکر شود .
معلوم است که انسان به مثابه موجودی اجتماعی همیشه در معرض خطرات، بلایا و حوادث طبیعی و غیر طبیعی بوده است و به همین خاطر باید از سلامت وامنیت خود محافظت کند. این محافظت طالب همبستگی است وعدم همبستگی سلامت اجتماعی را به خطر خواهد انداخت ! ویروس کرونا در حال که جنگ ونابسامانی سیاسی از یکطرف ونبود سیستم در ست صحی وغذایی ار جانب دیگر در کشور ما شیوع پیدا میکرد : تو گویی که خدا وآانسان وطبیعت در تخریب وکشتن افغان وافغانستان مسابقه دارد! گرچه ما در جامعهمان هنوز آمار دقیق و قابلاعتمادی درباره شمار مبتلایان در دست نداریم ولی یگانه چانس که افغان آورده فقط اکثرجمعیت کشور ما جوان است و به همین دلیل ضریب مقاومت بیشتری نسبت به بیماری کرونا داشته، و میزان مرگ و میر کشورهای اروپایی بیشتر نسبت به افغانستان است!تجارب بشری و پرابلم های طبیعی وغیر طبیعی نشان داده است که این حوادث گاهی عامل وصل کردنهای مردم گردیده وگاهی عامل فصل کردنها.بطور مثال احتکار مواد غذایی وصحی وبا لا رفتن نرخها و... عامل پاشیدن جامعه وهمدردی میگردد و فرد گرایی وخود خواهی را تقویت میکند.ولی از جانب دیگر کمک های رایگان برخی افراد تجاری مستقل به مردم همبستگی اجتماعی را تقویت می نمود.آنچه فرهنگ شهروندی مسئولانه در این شرایط از تک تک افراد انتظار دارد اجتناب از کنش های غیر همدلانه تقویت همبستگی اجتماعی است. این کار با توجه به کنارهگیری مردم از مکاتب، ادارهها، مغازهها و جاده ها بیش از پیش دشوار شده است. خودِ این کنارهگیری، نوعدوستیِ عملی است ــ کنارهگیری میلیاردها نفر به نفع جوامع خود و امنیت خویش. در مرحلهی اول، به نشانهی همبستگی از فضاهای عمومی کنارهگیری کرداند؛ از یکدیگر فاصله گرفتند تا متحد شوند. با تعطیلیِ کسبوکارها و مکاتبها و در خانه ماندند عمداً مصیبت اقتصادیِ بیسابقهای را به وجود آوردند تا در عوض از مرگ انبوهی از مردم جلوگیری نمایند.ازین رو برای بهبود آن هم همه افراد و سازمان ها و حتی افرادی که متضرر گردیده اند، باید احساس مسئولیت کنند، در غیراین صورت بدون اقدام جامع مشترک نمیتوان در راستای رفع مشکلات قدم صحیح و موثری برداشت. در اوج بحران باید در پی رفع بحران شد وبرای ریشه یابی آن زمان دیگر لازم است . بطور مثال می شنویم که این کرونا محصول چین وبا امریکاست ! از هرکس وناکس که باشد درین لحظه مارا یاری نمی رساند ! مردم ما تا حد زیاد مردم ناجور و معیوب و بی احساس شده اند، و علتش هم چیزهایی مثل چهاردهه نابسامانی و عدم رشد فردیت و عقبماندگی و شبیه اینهاست. ما از لحاظ فرهنگی جمع گرا هستیم گرچه بسیار عناصر مثبت مان را جهادیون وطالبان لطمه زدهاند با وجود آن هم زمینه همسبتگی مان هنوز زیاد است و تنها با تکیه به این توان و ظرفیت اجتماعی می تواند این وضعیت را پشت سر بگذارد.
در ین بحران اجتماعی که همه را متاثز ساخته ؛ مساله رهبری وسازماندهی آن در جامعه ضرورت به همکاری تمام افراد در همه زمینهها دارد، بحران کرونا که امروز در کشورما و جهان رخنه کرده، یک بحران اجتماعی است و باید مدیریت شود؛ یکی از موضوعات مهم در مدیریت بحران پیشگیری از انتشار شایعات است، چرا که در زمانهایی که بحرانها رخ میدهند، شایعات هم رواج پیدا میکند و اصولاً شایعه به عنوان یک پدیده اجتماعی وقتی زیاد میشود که دو عامل اهمیت و ابهام دست به دست هم دهند.وجود عامل اهمیت یعنی اینکه موضوعی زندگی انسان را دچار اختلال کند و آن موضوع از نظر رفع و حل شدن اهمیت پیدا کند، مانند موضوع کرونا که اهمیت دارد، چرا که با جان آدمی در ارتباط است و ممکن است فردی مبتلا شود و جان خود را از دست بدهد؛ ابهام یعنی اینکه ندانیم چه چیزی عامل به وجود آمدن مشکل است مانند کرونا که ابهامات فراوانی درباره آن وجود دارد و اینجاست که شایعات زیادی رواج پیدا میکند.در بحرانها نباید به شایعات توجه شود، زیرا سبب افزایش و دامن زدن به آن خواهد شد و در این صورت شایعات فقط شرایط را بدتر و مدیریت بحران در جامعه را سختتر میکند، دروضعیت های مصیبت بار سازمان دهی آفتها از اهم موضوعات است زیرا که مسایل درجه یک باید به زودترین قرصت وبا هم امکانات سازمان دهی گردد و عملیات امداد ونجات نیز تسریع شود.بحرانهای اجتماعی یک پدیده جمعی است که بین همه مردم وجود دارد، اما واکنش افراد نسبت به این بحران اجتماعی متفاوت است و بعضی از افراد میفهمند و میدانند که بحران اجتماعی برای همه جامعه است و پدیدهای است که کل جامعه درگیر آن هستند و نباید زندگی فردی و آرامش فردی خود را در بحرانها بهم بریزند و فقط باید بحران را مدیریت و کنترل کنند تا دچار آسیب نشوند. برای بعضی در خانه ماندن ممکن است فشار روحی در پی داشته باشد اما برای دیگران این کار مایهی ورشکستگیِ مالی است. مردم سراسر دنیا به این امر مهم متعهد شدند که امنیت مالیِ خود را به نفع خیرِ جمعی فدا کنند. این یکی از وجوه تمایز این بحران بود پرهیز، کار نکردن ، جایی نرفتن و به فعالیتها ادامه ندادن هم نوعی از خود گدری وعقلانیت است. بنابراین یکی دیگر از نکات مدیریت بحران در جامعه مدیریت بحرانهای فردی است؛ بحران اجتماعی نباید سبب ایجاد بحران فردی شود، حفظ آرامش در بحران حائز اهمیت است. ولی در مورد آگاهی و ا طمنان مردم و ایجاد تعادل روحی درجامعه که در معرض امواج مختلف قرار دارد، باید تمام با تمام نیروواردعمل شد.
آگاهی مردم واطلاعات به موقع در شرایط بحران باعث عکس العمل های افراد میگردد.زیرا اگر افراد از مطلب اطلاع داشته باشد سطح غافلگیری آن هم کمتر واقدامات آکاهانه خواهد نمود وبه این شکل در وضعیت دشوار وناخوش رفتار درست خواهد کرد. بحران ناشی از ویروس کرونا در های تمام عبادتگاه بست. حتی دست دادن هم ممنوع شده است. فاصلهی اجتماعی نزدیکیِ فزیکی را از میان میبرد. قرنطین جامعه وآنمانش را حتمی ساخته که در آن تجربهی اجتماع اصلن نقش ندارد. به علت وجود ارتباطات دیجیتال، ما به ارتباطات خود ادامه میدهیم اما بدون تجربهی جامعه که منبع خوشحالی ماست. این ویروس مردم را منزوی میکند. باعث تجمع تنهایی و انزوایی میشود که در هر حال بر جامعه حاکم بوده است. به مشکل میتوان تصور کرد که بعد از این به حالت پیشا کرونا بر گردیم.، وقایع این دوران میتواند در روابط انسانها با هم، در روابط انسانها با طبیعت و در روابط بین کشورها موجب تغیر گردد! این تراژدی ازهمه ما میخواهد که نگاه مان را در باره ای این دهکده به انسان وطبیعت عوض کنیم. باور بر این است تا به بازاندیشی و خودانتقادی در افکار و عملکردمان نپردازیم، همچنان در این باتلاق، بنبست و زشتیها خواهیم ماند و هر روز هزینه و خسارات آن بر خود و جامعهمان را خواهیم دید.پتر هاندکه (Peter Handke) در یکی از یادداشتهایش میگوید: «چه کسی میگوید که تمام جهان تا کنون کشف شده است؟» جهان عمیقتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم. در قرن بیست و یکم و درحالی که کشورهای جهان آماده هرگونه رویارویی نظامی با یکدیگر بودند؛ ثابت شد توانایی مقابله با یک ویروس را ندارند. کرونا ضعف کشورهای بزرگ و پرمدعا را در زمینه صحت و سلامت مشخص آشکار ساخت.دخالتهای بی باکانه وبی رحم انسانها در یک ایکالوژی آسیب پذیر است و تأثیر تغییرات آب و هوایی از این ایپدمی هم ویرانگر خواهد بود. خشونتی که انسان علیه طبیعت به کار میبرد، با قدرت به خود او بازگشته است. این تناقض دورهی جغرافیایی کنونی است؛ در عصر جغرافیاییای که اصطلاحاً عصر انسانها نامیده شده، خود انسان بیش از هر زمانی در خطر قرار دارد. اما رابطه انسان با خود و نگاه او به جهان و هستی نیز تغییر خواهد کرد. کرونا همانقدر که اکنون یک چالش جدی است که انسانها را به کام خود میکشد، میتواند به فرصتی برای دیدن همدیگر وعشق و محبت به انسان و طبیعت تبدیل شده و عقلانیت ومنطق در رهبری سیاسی کشورها را تقویت و منفعت های شخصی جلوگیری کنند. تقویت نقش جامعه مدنی و مشارکت دادن هرچه بیشتر آن در تصمیم گیریهای کلان سیاسی اقتصادی- اجتماعی میتواند تضمینی در این مسیر باشد. امروز بطور اخص در مورد افغانستان وضعیت کنونی از همه ما میخواهد که صادقانه موقف تانرا روشن سازید ! یا باید از دولت کنونی با تمام کمبودیهای آن دفاع کرد ویا بگذاریم کرونایی دایمی وبی واکسین یعنی پاکستان تحت نام طالب برای همیش افغانستان را تسخیر نماید !!! به همین ترتیب ما امروز بیش از بیش به همبستگی انسانی وبه حرکات هماهنگ نیاز داریم .به دلیل اینکه هر چه جهان پیوستهتر میشود، مشکلات ما هم بیشتر به هم پیوند میخورد، و همکاری جهانی ما برای پرداختن به آنها ضرورت بیشتری پیدا میکند. اگر با جهان یکجا بودیم این میتواند نهتنها یک پیروی علیه ویروس کرونا باشد بلکه یک پیروزی علیه همه اپیدمیها و بحرانهای جهانی باشد که بشریت در قرن ۲۱ تجربه خواهد کرد. ببینید اکثر انسان های روی زمین شاهد هجوم یک گروه در یک نقطه جهان به خریدن دستمال توالت بودند و به زودترین فرصت در اکثر نقاط جان تکرار شد. بعد همه بشر شاهد انواع مختلف قرنطین و رعایت فاصله بودند و بلافاصله، خودشان را با این رفتار جدید هماهنگ کردند. بعد نوبت به استفاده از ماسک رسید و غیره مسایل در کشورهای مختلف گردید.ما در این مدت مقابله با کرونا، فهمیدیم سیستم پیچیده اجتماعی که بشر ایجاد کرده می تواند به سهولت از وضعیت کمابیش منظم خودش خارج شود. اما مهمترین درک و تشخیصی که نصیب بشر می شود این است که تغییر رفتار هر فرد می تواند باعث تغییر رفتار کل سیستم می شود. سخن اخیر اینکه کرونا خواهد گذشت، بشریت زنده خواهد ماند، بسیاری از ما همچنان به زندگی ادامه خواهیم داد اما جهانی که ما از پس این کرونابه ارث خواهیم برد، جهانی متفاوت از جهان قبل از کرونا خواهد بود. اما یک چیز نزدیک به حقیقت به نظر میرسد که حضور فیزیکی افراد جای خود را به تصاویر دیجیتال و انترنیت خواهد داد. تنهایی بیشتر خواهد شد دقیت ها زیادتر خواهد شد وبه این شکل آرام آرم حاکمیت تلفونها و دنیای اینترنت، جای خالی دوستان و عزیزانمان را پر خواهد کرد.
میدانیم گه انسان، موجودی ست که در طول فهم اجتماعی اش، نیاز به رفت وآمد و ارتباطات حضوری و دید وادید دارد ولی دنیای بعد از کرونا، شاید پارتی ها ی فامیلی وتالارهای کنقرانس وهمه را محروم ازحضور فزیکی خواهد نمود !!!!!
..