سوله او نیک تفاهم والصلح خیر!

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times
دوکتور صلاح الــدیـــن سـعــــیـدی  - سعید افغانی
تفاهم بین الافغانی اساسا توافق بر قواعد وراه کردهای زندګی سیاسی است!
صدای صلح و تفاهم بین الافغانی ضرورت اولی و عمده عصر ما است. تمام افغانهای صالح  و خیر
اندیشان جهان عملا درک نموده و  به اساس حکم عـقـل، منطق ، صدای ضمیر نیک و اصل انسانیت متـفـقـا به این متیقن اند که راه نظامی و صرف راه نظامی و تـفـنـګ راه حل اساسی مسایل نیست. به موفقیت های زود ګذر نباید مغرور شد. مثل و متل بسیار سابقه افغانی (په زور کلي نه کیـږي-  به زور قریه و ده  آرام نمی شود...) درست بودن خود را ثابت ساخته و خواهد ساخت.  پاء فشاری به  راه حل نظامی  خود مشکل برانګیزاست تا حل کننده.
ګروه های سیاسی که به این فورمول پاء فشاری دارند، مستکبرانه، آزمندانه و ظالمانه  در ادامه رنج وعذاب مردم افغانستان و خطر برای صلح  آګاهانه و نا آهانه مصروف کار اند. این نیرو ها و افراد  باید بدانند که این تأکید راه حل نیست بلکه دامه رنج و آلام مردم ما است.
طرح های سهم دادن در مال غنیمت،  در قدرت سیاسی به صورت غیر مشروع سهیم ساختن، با پول تطمیع و تحدید آرزو صلح داشتن،  باوعده های پناهنده ګی دادن، امارت اسلامی ورنه این است تفنګ و از زور کار ګرفتن،  به حملات انتحاری بی سرو پاپردختن،  راه حل نیست. این موضع و این حالت ملت، جامعه جهانی و صلح را در ګروګان ګرفتن چیزی بیش نیست.  
این موضع و این برخورد رنج ، عذاب و خون ریزی به خویزی و خانه خرابی بیشتر میانجامد. همچوبرخورد واین عمل نزد الله تعالی  و مردم ما منفور است و خواهد بود. این طرح ها طرح صلح نه بلکی دعوت و تهدید مقابل به تسلیمی است.
اینکه کسی ، حزب و سازمان سیاسی تأکید دارد که علاقمند سهم ګیری در سیاست و قدرت سیاسی نیست(جنرال حمید ګل رئیس اسبق استخبارات نظامی پاکستان در مورد حرکت طالبان امروزی چند قبل در نشریه شپیګل در یک مصاحبه ګفته) یک تأکید غیردقیق است.  تمام نیرو های سیاسی حق دارند و باید برای تحقق نسخه های دست داشته خیر و خدمت خویش با تلاش مشروع برای کسب  قدرت سیاسی تلاش مشروع داشته باشند.  این تلاش برای خدمت عبادت است.
اما برماست تا با هم نشسته و بر قواعد زندګی در خانه مشترک توافقات اولی او ابتدایی کنیم. برای ګرفتن مشروعیت نسخه و نظرخویش به ملت مراجعه کنیم.
اکثریت قریب به اتفاق مردم ما مسلمان اند و مردم ما مطمینا درچوکات و اصول اسلامی انتخاب خود را خواهند داشت. بـیـاید به مسلمانی و ایمان مردم خویش ایمان داشته باشیم. مطمینا نقش علماء و روحانیو و پیشتازان جامعه د ر انتخاب ملت قایمقام ندارد.
به فهم من  مشکل زمانی آغاز میشود و این اساس مشکل در جامعه  ما بوده وهست که به مجرد کې  عده به قدرت سیاسی رسیدند و یاهم  تشکل ساختیم و سازمان دهی  بوجود آوردیم و خود را موجود با نیرو احساس کردیم باز خطر توتالیته اندیشیدن و خطر خود را کل واقعیت چهره سیاسی  جامعه پنداشتن و خود را  العیاذ بالله  عقل کل دانستن و نظر خویش را بردیګر ان تحمیل کردن آغاز میشود.
اګر توتا لیته می اندیشیم و اګرخود و فکر خویش و راه خویش را یګانه راه درست میدانیم این به ذات خود مشکل نیست. مشکل در مرحله آغاز میګردد که خود را کل واقعیت  و عقل کل می دانیم و به تحمیل آن با امکانات مشروع و نامشروع و حتی تفنګ و قدرت دولتی استفاده برده میشود.
اګر برعلاوه خود به موجودیت دیګران اعتراف نداریم و اګر بر توافق براصول  و قواعد زندګی سیاسی معتقدیم نیستیم مشکل ما حل شدنی نیست. بلی همین است رمز و کنه مشکل ما.
باید به این متمر کز شد تا میکانیزم را ایجاد کرد که ملت سخن اصلی و آخری را داشته باشد. باید  به ملت طرح، نقشه و برنامه خویش را که ما آنر برنامه خیر میدانیم  پیشکش کرد و مشروعیت نسخه خویش را با قانع ساختن ملت مشروع ساخت و بعد از آن به تطبیق آن صلاحیت یافت. اګر این نسخه نسخه امارت اسلامی و یا هم نوع دیګر از حاکمیت باشد.  بلی سخن اصلی و نهایی را  باید ملت داشته باشد. مکررا برین اصل و واقعیت تاکید کردن میخواهم که  ملت ما مسلمان است.  طرح و طرز تفکر ملت ما در چوکات اندیشه های اسلامی خواهد بود.  
ما به این باوریم که درین مرحله باید از تمام شیوه های انسانی و ممکن برای رسیدن به حق و دفاع از آن استفاده برده شود.  برماست تا  بلاخره درک و فهم خویش را از جوانب عملی خواست ملت مستضعف خویش، مردم صلح دوست جهان  دقیق نموده راه های درست، منطقی وقابل قبول را برای تمام جوانب که درآن منافع ملت افغان اولویت داشته باشد پیشکش بداریم. این راه ها و نسخه ها حتمی نیست از جانب تمام جوانب مطرح نیرو های سیاسی در کشور موافق و عیین چیز باشد. توافق به اصول او قواعد اساسی زندګی خانه مشترک ضرورت و حتمی است اما در نسخه ها و راه های حل توافق ووحدت ضرورت نبوده و در موارد حتمی هم نیست.
کار مشترک به این منظور بخاطر توافق به اصول ابتدایی زندګی سیاسی در خانه  مشترک به معنای ګذر و تخطی ازاصول ونسخه خویش نیست و مصالحه و تفاهم بین الافغانی هم به این مفهوم فهم وتوقع غیر دقیق است. مصاالحه  حتما قبول نسخه جانب دیګر نیست و باید نباشد.  
بلی راه ها و طرق را باید انتخاب و پیشکش کرد که به حد اقل قربانی ضروری،  نتایج بیشتر و دقیقتر بدست آوریم. اما اینکه این راه صلاح وفلاح به فهم ما کدام است، استدلال و منابع خویش راباید به مردم تقدیم کرد و ګستاخانه حق انتخاب مردم مسلمان و افغانان را از ایشان به خود انتقال نه داد.
خداوند متعالی حکم میکند که به دست خویش خود را به تهلکه نه اندازید. دین اسلامی دین افراط و تفریط نیست. دین اسلام دین دنیا و آخرت است. ما مکلف نیستیم که حتما همه را باید به فهم ما موافق سازیم. برما ګفتن حق و رساندن ګپ و سخن حق برای مردم  است .  اینکه الله تعالی بنده را عاقل خلق کرده. رسول وانبـیاء مبعوث داشته،  به علماء و منورین در جوامع بشری هدایت فرموده که در رسانید حق و راه راست رسالت خویش را اداء بدارند (اګر بینی که نابینا و چاه است – اګر خاموش بنشینی ګناه است).
اما  یک انسان و یک مسلمان انتخاب خود را   در چوکات روشنی های فوق دارد و جوابګویی انتخاب خویش است.  اینکه  کې را در انتخاب راه درست و حق به  رحمت الهی متوصل شده و راه حق را انتخاب میدارد و  اراده و مشیت الهی به کدام جانب رفته، حکمت آن چیست؟  و خاتمه چطور است و در نهایت خیر نصیب کې خواهد شده  مسایل است که باید حق، حد  و صلاحیت خویش را دقیقا روشن ساخت. تحمیل فهم و اراده خویش بر دیګران فهم نادرست و غیر دقیق از ادای رسالت است.   
به مفاهیم سوره ها و رهنمود های الهی ، عمق وابعاد واقعی  آیات قرانی مانند (والصلح خیر.... و ان طایفتان من المومنین الاقتتلوا ......عبس وتولی  ان جاء ه الاعمی ...... و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه...و العصر ان الانسان لفی خسر - الا الذین آمنو و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق....  صدق الله العظیم) و دیګر رهنمود های الهی -  بحث های وسیع است که  تعمق، تدبر  و تفکر بیشتر میطلبد و همه جانبه تر میطلبد. برما مسلمانان است که به عمق آن پی برده وخود رابه  آن  کما حقه عیار سازیم. (ببخشید اګر به علت جلوګیری از طول بحث به ترجمه وتفسیر نمی پردازم).
بر هر یک از ما ست با جدیت و بدون تأخیر  در راستا صلح و تفاهم نیک و رسیدن به توافق در زندګی خانه مشترک با تمام توان کار و فعالیت نمائیم . وقت برای ضایع کردن وجود ندارد. تعلل و بی پروایی به کشتن، بستن و خانه خرابی بـیشتر ما افغانها میانجامد.
تعلل و بی تفاوتی درین راستا سبب مواخذه و نکوهش الهی و وجدان انسان آګاه میشود.   
برماست تا صدا خیرو صلح را رسا و رساتر بلند کرد و به نعره های خطر(افغانها کشتی درحال غرق شدن است/ افغانانو کشتی په ډوبیدو ده !) جدا متوجه بود.
برای تفاهم خیرو آوردن صلح میتوان نشست ها، جرګه های مشورتی، جرګه ها، کنفرانس ها، سمینار ها، سازمانها، جبهات صلح و نجات و پلاتفورم های ساخت و یا هم به صورت انفرادی کار کرد. برماست تا صلح خیر  عملا لبیک ګفته و صدای خویش را به آن صدای خیر و انسانیت ملحق و همصدا  سازیم.
برماست ازین وضع رقت بار و غیر قابل تحمل ملت خویش  را  نجات داده. باید برای تفاهم نیک، تعقل و تدبر و صلح خیر کار کرد.
مسلم این است که صدای صلح خیر و صلح پایدار به تسلیمی به جانب مقابل و یا قبول تمام اندیشه های جانب مقابل ولو به غیر صحیح بودن آن معتقدیم صورت ګرفته نمی تواند.
من به این باورم که تفاهم خیر،تفاهم سیاسی در یک کشور، تفاهم بین الافغانی قبل از همه توافق به اصول اولی و اساسی زنده ګی در یک خانه مشترک است. خانه که به همه ساکنان آن تعلق دارد و در پیش برد امور خانه باید سخن اصلی و تعیین کننده را اعضای خانواده داشته باشند.
جرګه و از جمله جرګه مشورتی به معنای عبور ګذرا و تعویض کردن اراده ملت نیست.
نمی خواهم بدنګر و منفی ګرا باشم. اما آنچه دولت حاکم افغانستان و جوانب درګیراز جرګه صلح و مفهوم صلح و آشتی انتباه و منظور دارند از هم متفاوت است. دولت ح. کرزی  طرح دارد که مخالفین مسلح باید سلاح به زمین ګذارند، تسلیم شوند، چوکی دولتی و پول به آنها وعده میدهند و جانب مقابل هم طرح های روشن خود را دارند. یکی هم ما امارت اسلامی میخواهیم و به خروج بی قید و شرط عساکر بیګانه تاکید دارند و  عده هم رسیدن به صلح  و تحقق اهداف سیاسی را یکسره به  زور  و تفنګ تأکید دارند.
به صراحت ګفت که صلحه و تفاهم نیک و خیر یک پروسه است و کار های شکلی و فورمال در موارد زیاد در همان شکل فورمال و میدیا باقی میماند. کار اصلی عمل بعد از توافقات اولی و ابتدایی ممکن است. متأسفانه عملا  در موارد زیادی کار درهمین شکل و فورمولیته و تبلیغات باقی میماند و کار اساسی و عملی صورت نه میګیرد.
متاسفانه تقریبا این جوانب درګیر عملا ملت را فراموش کرده  اعتماد متقابل وجود ندارد.  عدهء با نسخه های غیر واقعی و خارجی از چهره سیاسی موجود درافغانستان از اروپاءو امریکا با زندګی دور از واقعیت های جامعه که خود از مشاکل جامعه افغانی دور اند فقط و فقط انتقاد میکنند. نه خود میدانند و نه دیګران را برای اجرای کار میګذارند. بر جنګ تاکید دارند اما خود ازآن دوراند. مخالف مذاکره و مفاهمه افغانی اند و دیګران را به جنګ تشویق دارند و ملت دارد قربانی میدهد.
نیرو های خارجی اهداف دیګر دارند. درین شرایط من به موفقیت کار جرګه مشورتی نیز معتقدنیستم و آنرا تفننی و تشریفاتی میدانم.
اما اګر این حرکت  یک قطره دربحر خروشان باشد که این قطره برای دشتهای سوزان و آرمانهای صلح خواهی مردم ما اندکترین کمک و مساعدت نماید موفقیت های مزید شان را از درګاه ایزد متعال خواهانم.
برماست با صدا های صلح و نجات مردم افغانستان همصدا شویم.
بلی ناامید شدن شایسته یک مسلمان و انسان رسالت مند نیست. زندګی امید است ورسالت خویش را درین راستا باید اداء کرد.
الله تعالی میفرماید: ان الله لایغیروا ما بقوم حتی یغیر ما بانفسهم -  خدای هم نه بدلوی حال د هغه قوم – څو چه خپل حالت بدل نه کړی په خپله.   
بلی باید سرنوشت خویش را بدست خویش ګرفت وادای رسالت کرد.
والسلام علی مـــن اتــبع الهـدی