بردگان

د اونۍ شعر
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times



شهر جولانگۀ ددان گشته
قریه میدان وحشیان گشته
قاری و طالب است در همه جا
آدمی گم در این میان گشته


مسجد و منبر است و مدرسه ها
مکتب و علم بی نشان گشته
پشم و خشم است و گله های شپش
هر طرف بنگری روان گشته
اهل علم و هنر حقیر شدند
چرخ در کام ابلهان گشته
خبرگان اند در غل و زنجیر
غیبت الله حکمران گشته 1
میهنم باغ وحش را ماند
زانکه تسخیر مومنان گشته
لوطیان مدارس و مسجد
هر یکی میر کاروان گشته
یک گروه درند آدمخوار
گرگ این گله را شبان گشته
خصم علم و ادب به زور تفنگ
مانع درس دختران گشته
بسکه کشتند بی گناهان را
خون در جوی و جر روان گشته
بردگان پلید روس و فرنگ
صاحب شوکت و نشان گشته
با شف لنگی و بروت و چماق
هر یکی دشمن زنان گشته
کودکان از گرسنگی مردند
خلق محتاج نیم نان گشته
غیر ملا و منبر و محراب
هرچه بود آن همه نهان گشته
واژگون است روزگار همه
زانکه مفعول پاسبان گشته
نه زبان داند و نه طرز سخن
اینچنین ها همه چنان گشته
1 منظور هیبت الله رهبر این گله است که در غیبت کبرا قرار دارد.
۷ اګست ۲۰۲۲
عزیزی غزنوی
تورنتو/کانادا