شخصيتهای دوگانه و سياستهای چندگانه

زیرمتون
Typography
  • Smaller Small Medium Big Bigger
  • Default Helvetica Segoe Georgia Times

دستگير صادقي

شخصيتهای دوگانه ، محصول شرايط نامتجانس محيطي و آموزشي غير متعادل و گاهي هم متضاد ميباشند. چنين شرايط ، اين استعداد منفي و ناهنجار را درآنها بگونه يي بوجود مي آورد که همزمان دو و گاهي هم بيشتر از دو شخصيت متضاد را در خود پرورش بدهند. اين چنين اشخاص در پارادوکس آنچه فکر ميکنند با آنچه ميگويند و همچنان به آنچه عمل ميکنند ، قرار ميگيرند. در حقيقت پندار ، گفتار و رفتار آنها ، از همديگر بسيارمتفاوت ميتواند باشد. پيدا نمودن چهره و شخصيت واقعي همچو اشخاص در ميان چهره های متضاد ديگری که از خود تبارز ميدهند ، به دشواری ممکن ميگردد. آنها در عين زماني که در قبای يک دوست ظاهر ميگردند ، دشمني و کينه ورزی سرسختي را

نيز در خود با مهارت پنهان نگاه ميدارند. شخصيت دوگانه و اخلاق دو گانه دو مقوله متفاوت روان شناختي و فلسفي است. در اخلاق دوگانه ، ميان توقع و انتظار های اخلاقي برای شخص خود و يا گروه خود ، تفاوت گذاشتن است. مفهوم اخلاق دوگانه ، مانند «استاندارد دوگانه» در نوشتار های فلسفي ، بيشتر اشاره به رفتار های متفاوت حکومتها و دستگاه های اداری دارد که خود برخلاف آنچه به مردم سفارش نموده و يا از آنها مي خواهند ، عمل ميکنند. مطابق نظر برخي از پژوهنده گان ، تاريخ پيدايش اين موضع گيری دوگانه اخلاقي که بر پايه تقسيم خودی و غير خودی استوار است ، در رابطه با تاريخ سلطه و قدرت سياسي اجتماعي ميباشد. يعني ، اخلاق دوگانه و شکل گيری قدرت با يکديگر هم ريشه و هم زاد ا ند.

تعدادی از سياستمداران زمانه ما ، در اسارت اين دو پديدۀ خيلي ناهنجار، يعني ، شخصيت و اخلاق دوگانه قرار دارند که هيچگاهي به اصول اخلاقي و انساني نميتوانند پابند بمانند. از بخت بد ، در صحنه سياسي امروز افغانستان ، همچو سياستمداران را فراوان مي يابيم ، ولي از امثال يکي از اين شخصيت های بيروني که در شکل دهي شخصيت های وطني ما هم با چنين خصوصيات نقش برجسته داشته است، همين رهبر نظامي کشور همسايۀ ما ، جناب جنرال پرويز مشرف ميباشد. اگر به کارنامۀ جناب شان با ديده بصيرت نگريسته شود ، در همين عرصه ، يعني دوگانه گي در شخصيت و اخلاق ، چه آثار بکری را دردنيای سياست و تدوين سياستهای چند گانه از خود به ساير جنرالاني که در صف استاده اند و منتظر کسب قدرت در اين کشور بلاکشيده ميباشند ، به ميراث گذاشته است !!!

همه ميدانند، که جنرال از لحاظ وضعيت ناگوار سياسي ، اجتماعي و اقتصادی پاکستان ، با دشواری های بزرگي دچار گرديده و حتا ، آيندۀ آن کشور را با اين بازی های دوگانه و مسخره ، سخت به مخاطره افگنده است. برعلاوه ، وی همچنان بنابر همين سياست های دوگانه ، تحت فشار شديد قدرت های بزرگ بين المللي نيز قرار دارد. ولي زنده گي و تجارب هر روز آن ، اين حقيقت سرسخت را همچنان برملا مي سازد ، که وی نميتواند از اسارت اين دو پديده ، يعني دوگانگي در شخصيت و اخلاق ، خود را نجات دهد. شخصيت های دوگانه با سياست های چندگانه ، در مقام زعامت يک کشور، در حقيقت به اعتبار و حيثت ملتي که از آن نماينده گي ميکند ، سخت صدمه ميرساند.

از همه کارنامه های قبلي جنرال ميگذرم و صرف به همين رويداد های اخير بسنده ميکنم و آن را تداعي مي نمايم. تاکيد بر نوشته ها از نگارنده است و نقل قولها از خبررساني باختر و سايت بي بي سي اقتباس گرديده است.

قبل از مسافرت اخير جنرال با خانمش به افغانستان (ششم و هفتم سپتمبر سال جاری) ، چنين وانمود ميگرديد ، که گويا اين سفر «تاريخي» و «آغاز نوی» خواهد بود ، و احتمال ميرفت که در جهت حل سلسله مسائل جدی موجود ميان دو کشور، با در نظرداشت منافع هر دو جانب ، گام های نخستين برداشته شود. طرف افغاني با خوشبيني فراوان به نتايج مطلوب اين مسافرت مي نگريست و قبل از مسافرت رسمي جنرال به افغانستان ، چگونگي سفر در شورای وزيران ، با آب و تاب مورد بررسي قرار گرفت.

روساى جمهور افغانستان و پاکستان طى کنفرانس مشترک خبرى در کابل ، حين ورود موصوف به اين شهر، تاکيد نمودند که بدون داشتن همکارى و اعتماد بين دو کشور، به هيچ پيشرفتى در جهت مبارزه با تروريزم دست نخواهند يافت . پرويز مشرف رييس جمهورپاکستان در کنفرانس خبرى ياد شده گفت که سوء تفاهمات بين هر دو کشور در راه مبارزه با تروريزم وجود دارد که بايد در جهت رفع آن تلاش شود. به گفته مشرف هدف از سفر وى به افغانستان ، بهبود بخشيدن روابط ميان دو کشور همسايه (افغانستان و پاکستان ) و از بين بردن بعضى تعبيرات سوء مى باشد. وى در مورد سؤالى که پاليسى پاکستان در مقابل افغانستان دوگانه مى باشد، گفت : « پاکستان سياست دوگانه ندارد و هر آنچه که مى گويم از قلبم مى گويم و آن را عملى مى نمايم .»

در نشستي که در تالار پذيرايي های وزارت امور خارجه به اشتراک تعدادی از وزرا و وکلای شورای ملي تنظيم گرديده بود ، جنرال تاکید نمود که " پاکستان نمیخواهد در امور داخلی افغانستان دخالت نماید، باید به حال و آیندۀ خود فکر نمائیم و منافع خود را در نظر گیریم و در رفع مشکلات موجود و ضعفهای خود همکار شویم. ما پیشرفت و امن پایدار افغانستان را میخواهیم و تلاش میورزیم که در این راه همکار خوب شما باشیم." جنرال اظهار داشت، " باید دو کشور با یک ستراتیژ ی که منافع هردو کشور در آن حفظ باشد در مقابل تروریزم عمل نمایند و بالای یکدیگر اعتماد داشته باشند و تکرار میگویم، که پاکستان در تامین امنیت و ثبات در افغانستان همکار شمااست."

با اين هم آقای جنرال در حالی که به مبارزه جدی کشورش عليه تروريسم تاکيد می کرد از مقامات افغان خواست نسبت به "نيت" او و حکومت اش در قبال افغانستان دچار ترديد نشوند. او گفت با شورشيان و تروريزم بايد به شدت مبارزه شود و افزود مراکز آنها در هر جايی که باشد، بايد تخريب گردد. تکرار کرد که کشورش در امور داخلی افغانستان هيچگاه مداخله نخواهد کرد و همه ای تلاش های خود را به اين متمرکز کرده که در افغانستان امنيت و ثبات برقرار شود.

او گفت: "من مطمئن هستم که پاکستان در برخورد با افغانستان تنها به ثبات، صلح و پيشرفت می انديشد." وی علاوه نمود " اگر قرار است ثبات پايدار در اين دو کشور و منطقه ايجاد شود، بايد گذشته را فراموش کرد و تنها به حال و آينده انديشيد. " او گفت: "ما نبايد به خاطر سالهای که گذشته است اشک بريزيم و بگذاريم گذشته، به حال و آينده ما مزاحمت ايجاد کند."

آقای جنرال با توجه به اين موضوع تاکيد کرد که افغانستان و پاکستان انتخاب دوم به جز اين ندارند که در "اتحاد و باهمی" زندگی کنند. او تکرار کرد: " اگر می خواهيم در منطقه صلح و ثبات تامين شود، بايد و بايد ما (افغانستان و پاکستان) با هم يکجا باشيم و من حتی نمی توانم به انتخاب دومی به جز اين فکر کنم." وی همچنين اظهار داشت که هنوز برخی اعضای القاعده و طالبان از خاک آن کشور به افغانستان می آيند که کنترول آن به گفته او "مشکل" است.

بر اساس گزارش آژانس خبر رساني باختر در اعلاميه مشترک دو کشور آمده است که « مذاکرات دو رئیس جمهور در فضای دوستانه و مملو از صراحت برگزار گردید و رهبران هردو کشور تعهد خود را برای تعمیق ، تحکیم و توسعه روابط دوستانه و همکاری در تما م ابعاد تجدید نمودند . همچنین روسای جمهور دوکشور توافق کردند که افراطیت ، تروریزم و پدیده طالب گرایی ، یک تهدید مشترک علیه پاکستان و افغانستان است و درعین حال خطر برای منطقه و جهان میباشد .
هر دو جانب تعهد نمودند : تا همکاری و هماهنگی خود را در مبارزه مشترک علیه این تهدیدات تشدید نمایند . »

چه حرفهای دلپذيری و چه تعهدات جالبي که مايه خوشنودی هر افغان ستم رسيده از مداخلات بي شرمانۀ نظاميگران پاکستان به امور داخلي افغانستان ميگردد ، و اين اميدواری را به وجود مي آورد که گويا ديگر اين کابوس سياه ، سايه شوم خويش را از فضای اندوه بار افغانستان بر مي چيند. کاش چنين مي بود ؛ ولي با دريغ و درد که چنين نيست.

اين صحبت های دوستانه و تعهدات متقابل در زماني مطرح گرديد که رسانه های بين المللي با صراحت افشاً نمودند که پاکستان در تنظيم پايگاه های نظامي برای آموزش داوطلبان و فدائيان جهادی ، تسليح و تمويل آنها ، تاًمين پشتوانه لوجيستکي و استخباراتي ، تاًمين امنيت قرارگاه ها و رهبران آنها ، و تداوی زخمي های جنگ ، با نيروهای طالبان و القاعده همکاری و مساعدت بي دريغ مي نمايد.
حتا ساعاتی پيش از ورود پرويز مشرف به کابل ، يک ديپلمات ارشد بريتانيايی گفت که تاًمين امنيت و ثبات پايدار در افغانستان تا زمانی ممکن نيست که "مراکز آموزش تروريستها در پاکستان" بسته نشود. کيم هاوس، معاون وزير خارجه بريتانيا در يک کنفرانس خبری در کابل گفت که اگر قرار است امنيت و ثبات در افغانستان تحکيم شود، پاکستان بايد تعهد کند که تلاشی برای برهم زدن ثبات در افغانستان به خرج نمی دهد.
فقط شش روز پس از مسافرت جنرال به افغانستان و با آنهمه وعده های برادری و دوستي ، آنهم در فرصتي که انگشت اتهام جهانيان عليه پاکستان بمثابۀ عمده ترين مرکز خطر تروريستي متوجه زمامداران آنکشور گرديده است و همچنان مساله افزايش نيروهای ناتو در افغانستان مورد مباحثه قرار داشت ، در برابر نمايندگان پارلمان اروپا در بروکسل سخنراني کرد و تقريبا يک ساعت را صرف توضيح ديدگاه های خود نسبت به نبرد برای کنترول افغانستان و عواقب آن نمود. وی به نمايندگان پارلمان اروپا هشدار داد که نبرد برای افغانستان تغيير کرده است و به گفته وی مرکز ثقل فعاليت های تروريستي اکنون از القاعده به طالبان انتقال داده شده و آنها به عوض القاعده و اسامه بن لادن بزرگترين تهديد را متوجه ثبات ميکنند ، زيرا آنها از حمايت مردم برخوردار اند. وی هوشدار داد که طالبان ميتوانند جمعيت اتنيکي پشتون افغاستان را به يک «جنگ ملي توسط پشتونها» عليه نيروهای خارجي بکشاند. در همين فرصت برعلاوه يي آزاد ساختن دست و عمل طالبان در مناطق قبايلي آنطرف سرحد ، بخصوص وزيرستان شمالي ، هزاران زنداني به شمول 2500 زنداني خارجي متهم به همکاری با القاعده و طالبان را از زندان آزاد ساخته و تعدادی از آنها را به کشورهای شان بازپس فرستاده است و عملا يک جنگ اعلام ناشده عليه افغانستان را آغاز نموده است.
جنرال در بروکسل فراموش کرد که درکابل گفته بود: اعضای القاعده و طالبان از خاک آن کشور به افغانستان می آيند که کنترول آن به گفته او "مشکل" است. در اينجا در بروکسل وی طالبان را از حمايت عمومي مردم برخوردار دانست و آنها را قادر به ايجاد يک « مناقشه ملي » در افغانستان معرفي کرد. در حقيقت وی ميخواست اروپايي ها را متوجه اين امر سازد که جنگ شان در افغانستان بي نتيجه است و به شکست مي انجامد، و چنين افاده دهد که بايد اروپايان از نمونه پاکستان پيروی نمايند و به مانند قرار داد صلح با قبايل وزيرستان شمالي با طالبان « افغاني » که همان اجنتهای استخبارات نظامي پاکستان استند ، نيز چنين قرار داد عقد گردد و آنها وسيعا در ساختار قدرت دولتي افغانستان شامل گردند. به نظر جنرال ، قبايل پشتون دو طرف سرحد آنقدر عقب مانده هستند که رژيمي بجز از رژيم طالباني را نمي پذيرند و اروپايي ها بايد بگذارند که همين رژيم نوع طالباني در اين کشور حاکم گردد و در حقيقت از اين طريق پاکستان مجددا بالای سرنوشت اين کشور دست بلند وباز بيابد. چنين برخورد غير مسؤولانه ، تحريک آميز و مداخله گرايانه ، نه تنها تحقير قوم با همت پشتون که اهانت آشکار به تمام مردم افغانستان است . برعلاوه ، تلاش مذبوحانه در جهت گول زدن مردم جهان است که با چشمان باز به همه نيرنگهای ماجراجويانۀ نظاميگران پاکستاني مي نگرند و مداخلات بيشرمانه و آشکار آنها را در افغانستان محکوم ميکنند. مردمان افغانستان و پاکستان ، و شخصيتهای علاقمند به مسائل منطقه ، بخوبي ميدانند که نيروهای ائتلاف و ناتو در افغانستان با « دُم مار » مصروف شده اند ، در حالي که ميدانند « سرمار » و « خانۀ مار » در پاکستان و تحت حمايت و حفاظت دستگاه های امنيتي آن کشور قرار دارد و منافع ملي هر دو کشور را جدا تهديد مينمايد.

جنرال را با دو گانگي در شخصيت و اخلاقش که علاج ناپذير است ، همين جا رها ميکنم و از زمامداران افغاني مي پرسم که چگونه و چه وقت ، در برابر نيرنگهای حاکمان پاکستاني ، بر مبنای منافع ملي کشور، شايستگي برخورد مدبرانه ، ضروری ، قاطع و شجاعانه را مي يابند ، و سياستها و ديپلماسي غير فعال و سازشکارانۀ خويش را در اين زمينه ، مورد تجديد نظر کلي و جدی قرار ميدهند؟؟؟

آيا هنوز هم فرصت آن نرسيده است که در مقابله با دسايس و نيرنگهای نظاميگران پاکستان با تکيه بر اراده مردم ، استراتژی معين ، سياست مشخص ، و ديپلوماسي فعال و پويا را جانشين وضعيت مبهم و تسليم طلبانه موجود ساخت واز تجارب گرانبهای کشوردوست جمهوری هند ، هر چه بيشتر استفاده به عمل آورد ؟؟؟